به مناسبت جشن مهرگان؛
آیینه واری مهرگان و نوروز قصه روزگار فریدون و جمشید
به گزارش جوان بین، مهرگان و نوروز از گذشته های دور دو جشن طبیعی و فصلی ایرانیان بوده اند، به همین جهت است که خیلی از آداب این دو عید بزرگ ملی مذهبی همانندی و یکسانی دارند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: «و آئین پسندیده ای را بر هم مریز که بزرگان این امت بدان رفتار نموده اند، و مردم بدان وسیلت به هم پیوسته اند، و رعیت با یکدیگر سازش کرده اند؛ و آئینی را منه که چیزی از سنت های نیک گذشته را زیان رساند، تا پاداش از آنِ نهنده سنت باشد و گناهِ شکستنِ آن بر تو ماند. و با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکیمان فراوان سخن در بین نه، در آن چه کار شهرهایت را استوار و نظمی را که مردم قبل از تو بر آن بوده اند برقرار دارد.»
سخن حکیمانه امیرالمومنین علی بن ابیطالب مقابل السلام به مالک اشتر نخعی؛ موید این است که سرزمین های کهن به حکم قدمت و پایداری و پیوستگی، لاجرم آئین ها و سنت هایی دارند که به ادامه شان کمک کرده و آنها را در تلاطم روزگاران برقرار داشته است. در ایران مردم این سرزمین، هوشمندانه برای باقی ماندن و انتقال این آئین ها و سنتها که با زندگیشان آمیخته بود، لباسی از داستان و حماسه و اسطوره بر آنها پوشاندند و در شب های طولانی زمستان برای فرزندان شأن تعریف می کردند؛ اینطور بود که با شروع بهار و شروع فصل کار و کشت بذرِ داستانهای کاشته شده در زمستان به باز می نشست و تبدیل به تجربه زیسته آنها می شد. بُن مایه کهنِ سفر از دنیای تیرگی به روشنی، روایت داستانِ رویش و زنده شدن جهان در بهار و اسطوره مرگ و زندگی باردیگر، استعاره انسانی بارش آسمان و باروری زمین، تمنای آب و ارزش سبزی و رویش در پهنه عظیم و جغرافیای متنوع ایران، همه و همه نوروز را به یک آئین عظیم و چند وجهی بدل کرده است که در تمامی وجوه نشان دهنده پاکی، رویش و حیاتِ باردیگر، گرمی و باروری، نیکی و دیگرخواهی و مداراست؛ و جشن مهرگان بصورت آیینه ای از جشن نوروز، فصل برداشت همه آن چیزی است که قبلاً کاشته شده و روییده است.
مهرگان و نوروز از گذشته های دور دو جشن طبیعی و فصلی ایرانیان بوده اند، به همین جهت است که خیلی از آداب این دو عید بزرگ ملی مذهبی همانندی و یکسانی دارند. ایزد مهر که این جشن بزرگ بهاو منسوب است، یکی از ایزدان بزرگ در اوستاست که مورد ستایش آریاهای هند و ایرانی قبل از زرتشت بوده است. او ایزدی است که هزار و چهارصد سال قبل از میلاد نامش در سنگ نوشته ای آمده، در اوستا سرودی زیبا و بلند به وی منسوب است و در آثار کهن سانسکریت، خصوصاً وداها و قدیمی ترین جز آن ریگ ودا به اهمیت مقامش اشاره شده است. میترا یا مهر ایزدی است که در هر کارِ زندگی مردم دخیل و ناظر است. نخستین و با اهمیت ترین کارکرد او نظارت بر پیمان ها است. همین طور او ایزد جنگ، فروغ و روشنی، شهریاری و قدرت و تسلط، حافظ خانواده و شهر و کشور، داور اعمال در روز واپسین، بخشنده ثروت و نعمت، پیروزی و راستی و سخن و کلام راست و زیبا است؛ و ایزدی است که همه از شهریاران تا مردم به او پناه می برند. مهریشت اصیل ترین و با اهمیت ترین مأخذی است که درباره ی مهر وجود دارد.
آداب مهرگان هم مانند نوروز نزد شاهان ایرانی زیاد بوده است، همچون بارعام شاهان، تقسیم هر دو ماه فروردین و مهر به شش پنجه یا پنج روز و معین بودن هر پنجه یا هر روزی جهت انجام مراسمی ویژه دادخواهی مردمان، اهدای هدایای فراوان به پیشگاه شهریاران، بخشودن البسه تابستانی یا زمستانیِ صندوق خانه شاه به مردم، رسیدن پیک خجسته به دربار شاهی و مراسم آفرین خوانی و رسوم تمثیلی گستردن خوان نوروزی و مهرگانی. آئین گستردن خوان یا سفرهی ویژه مهرگان مانند هفت سین نوروزی از آداب این جشن است، که در آن سفره از محصولات و غلات که برداشت شده می چینند و آش سنتی هفت غله یا هفت دونار که شامل هفت گونه حبوبات است را آماده کرده و با تخم مرغ پخته بر سفره قرار می دادند.
از این گذشته وقوع خیلی از حوادث و رویدادها را به این روز نسبت می دهند، همانطور که نوروز به جمشید نسبت داده می شد، مهرگان به فریدون نسبت داده می شود. در شاهنامه نوروز روزی است که جم _شاه اساطیری ایران_ آراسته در لباس های جواهر نشان بر تخت نشسته و به آسمان برده می شود، و چنان درخشان است که گویی دو خورشید در آسمان وجود دارد. در اساطیر اینطور است که او جمشید خوانده می شود. این روز، هرمز روز از ماه فروردین بوده، یعنی نخستین روز از این ماه؛ و میدانیم که در تقویم کهن ایران هر روز نامی دارد، مثل هرمز روز، آسمان روز، مهر روز و....
جشن مهرگان نیز در مهر روز از ماه مهر برگزار می شود، که مقارن با روز دهم از ماه مهر است. اما پیوند این روز در شاهنامه با فریدون، به مناسبت شکست دادن ضحاک است و به بند کشیدن او، و بر تخت نشستن فریدون:
فریدون چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم گیان گاه و تخت مهی
بیاراست با تاج شاهنشهی
به روز خجسته سرِ مهرماه
به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوری ها بپرداختند
به آئین یکی جشن نو ساختند
می روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد و سرِ ماه نو،
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
ضحاک، تعبیری از اژدهای خشکسالی است که آب ها را به بند می کشد و بیداد می کند و جادو را رواج می دهد، در زمانه او هنر خوار می شود و جادویی ارجمند، آزادگان و راستان سخن به راز میگویند و پنهان از شاهِ ماردوش زندگی می کنند. به بند کشیدن و نه کشتن او _ چونکه دیو خشکسالی و اژدهای خشم و آز هیچ گاه نمیمیرد و همیشه خطر بروزش باردیگر اش هست_ توسط فریدون نویدبخش جهانی آباد و سرسبز و پر از دادگری و برکت و شادی است. فردوسی تاکید می کند که:
اگر یادگار است از او ماه مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر!
ورا بُد جهان سالیان پانصد
نیفگند یک روز بنیاد بد
جهان چون بر اوبر نماند ای پسر
تو نیز آز مپرست و اندُه مخور!
از منظر ستاره شناسی، نوروز شروع بهار و اعتدال ربیعی یا حلول خورشید در برج حمل است و مهرگان شروع نیمه دوم سال و اعتدال خریفی؛ این دو را اعتدالین میگویند. ابوالفضل مصفا در کتاب فرهنگ اصطلاحات نجومی ذیل مدخل اعتدالین می نویسد: «دو نقطة متقاطر از یک کره سماوی است که به نظر ساکنان کره زمین، خورشید سالی یک دفعه از هر یک از آنها عبور می کند. یکی در اول فروردین (در اول حَمَل) و دیگری در اول مهر ماه (اول میزان) در هنگام این دو عبور، شب و روز برای تمام نقاط زمین برابر می شود. این دو نقطه را یکی اعتدال ربیعی و دیگری را اعتدال خریفی گویند.»
همچنین این روز نیز سرفصل زمستان بزرگ و انتهای فصل تابستان بزرگ و هنگام برداشت و جمع آوری محصول بوده است. درست همانطور که نوروز سر فصل بهار و تابستان بزرگ و پایان فصل زمستان و زمستان بزرگ نیز بوده.
شاعران بسیاری به مهرگان اشاره می کنند، همچون ازرقی هروی:
مهرگانِ نو درآمد، بس مبارک مهرگان
فالِ سعد آورد و روزِ فرخ و بخت جوان
یا کمال الدین اسماعیل که همزمانی مهر با خزان را یادآوری می کند:
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان،
آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست
و دقیقی می گوید:
مهرگان بر تو همایون باد از تأثیر بخت
سال سرتاسر همه ایام تو چون مهرگان
جالب است که این واژه به زبان عربی راه یافته و شاعران عرب از آن بهره برده اند، در شعر عرب (مهرجان) یاد شده که همان مهرگان است. در ادوار اسلامی مهرگان نیز مانند جشن های نوروز و سده، اعتبار و اهمیت داشته است. این بیت در کتاب المحاسن والاضداد در فصلی بنام «محاسن النیروز والمهرجان» آمده:
المهرجان لنا یسوم نسر به
یوم یعظمه الاشراف والعجم
امروزه واژه مهرجان در فرهنگ و زبان عرب معنایی توسعه یافته پیدا کرده و برابر با جشنواره و جشن بزرگ، فستیوال و نمایشگاه است.
منبع: javanbin.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب