هوادارانی که با ازدواج محمدرضا گلزار شکست عشقی خوردند!

هوادارانی که با ازدواج محمدرضا گلزار شکست عشقی خوردند! به گزارش جوان بین، ازدواج «محمدرضا گلزار» خبر دست اول مجازی نوجوانانی است که پیش از این از هواداران سفت و سخت این سلبریتی مشهور بوده اند. نوجوانانی که اینروزها واکنش های اغلب منفی شان به این خبر و احوالات غمگین شان را برای این سلبریتی کامنت می گذارند. به همین بهانه در ایسناپلاس تصمیم گرفتیم در رابطه با رابطه هواداری در نوجوانی و ارتباطات روحی هوادار و سلبریتی صحبت نماییم.


ایسنا پلاس: چند روزی است که در فضای مجازی اخباری انتشار یافته که توجه دنیای طرفداری را به خود جلب کرده است؛ آن چه که انتشار یافته، خبر و ویدئویی است از ازدواج یک سلبریتی؛ ازدواجی که واکنش بعضی از طرفداران او را برانگیخته است؛ طرفدارانی که تعداد خیلی از آنها را نوجوانانی هستند که از ابراز علایق خود به این سلبریتی واهمه ای ندارند و بی محابا با انتشار محتواهای مختلف چند رسانه ای در رسانه های اجتماعی فضای مجازی، از احساسات خود نسبت به اتفاقات زندگی سلبریتی محبوب شان حرف می زنند. در این حوزه، حسین حق پناه جامعه شناس در یادداشتی که در ادامه آمده، به بررسی ابعاد شخصیتی محمدرضا گلزار و همینطور نحوه مواجهه او با طرفدارانش پرداخته و راهکارهایی در زمینه مواجهه با نوجوانان علاقمند به یک سلبریتی عرضه کرده است.
سلبریتی بلد است چطور مشهور شود
«محمدرضا گلزار» نمونه اعلای یک سلبریتی است؛ سلبریتی برخلاف سایر چهره های مشهور در طول تاریخ یا سده های معاصر یا سالهای اخیر کسی است که خودش عامدانه و آگاهانه به دنبال ایجاد و حفظ شهرت است، در حالیکه در گذشته ها و گونه های دیگر شهرت، افراد به سبب مهارت توانمندی ها و فضایل فوق العاده و رای انتظار عمومی به شهرت می رسند و شهرت یک پیامد موفقیت و فضیلت است، سلبریتی هایی داریم که فارغ از مهارت ها و فضیلت هایی که امکان دارد داشته باشند یا نداشته باشند، خودشان به دنبال شهرت هستند.
یک سلبریتی همچنان که می تواند موفقیت و دستاورد داشته باشد، همینطور می تواند هیچ کدام را نداشته باشد اما کماکان مشهور بماند و گلزار نمونه اعلای آن است؛ کسی که همیشه حدی از دستاوردها را داشته است؛ آن دستاوردها هم در دنیای مهارت های غیر رسانه ای یا توانمندی های غیر رسانه ای بوده است؛ از زمانیکه در گروه آریان نوازنده بوده و به گواه اعضای این گروه عامدانه دیرتر روی سن می آمده تا مخاطبان یک بار دیگر او را به صورت جداگانه تشویق کنند، بلد بوده که چگونه فارغ از توانمندی هایش - که به سبب مشهور بودن است- مشهور و در دید بماند و شهرت برای شهرت را کسب کند تا وقتی که وارد دنیای بازیگری، مد، خوانندگی و تبلیغات می شود.
هواداری بخش جدایی ناپذیر حیات یک سلبریتی است
اگر دقت نماییم گلزار در تمام این سال ها به کمک برخی از رسانه های تبلیغاتی و روزنامه ها و مطبوعات زرد و بعداً رسانه های اجتماعی و همینطور ارتش هوادارانش – که خود گلزار هم همواره با آنها تعاملاتی داشته است-، فارغ از اینکه در آن بازه زمانی به چه میزان بازیگر یا خواننده موفقی بوده و فیلمها و آثار او چقدر فروش داشته است، - در مرکز شهرت مانده است و این نمونه اعلای یک سلبریتی است که می تواند با حاشیه و به اشتراک گذاری لحظه های خصوصی خود و زندگی شخصی اش و همینطور رسوایی و حضور در کنار برخی چهره های مشهور و رویدادهای رسانه های مختلف و مصاحبه کردن ها و انتشار عکس ها و تصاویر مختلف از خود و به صورت کلی با دید پذیری رسانه ای و مرئی شدن و خود افشاگری و خود ابرازگری در معرض توجه باقی بماند؛ همین خصوصیت گلزار است که سبب شده است وی در تمام این سال ها هواداران خویش را داشته باشد.
هواداری بخش جدایی ناپذیر حیات یک سلبریتی است چون که یک سلبریتی فقط زمانی می تواند به حیات خود ادامه دهد که توجهی به او وجود داشته باشد و این توجه هم حفظ شود؛ بمحض آنکه عنصر توجه مخاطب و هواداری از یک سلبریتی گرفته شود، آن سلبریتی دیگر وجود خارجی نخواهد داشت چونکه او فارغ از مهارت ها و توانمندی هایش است درحال حفظ شهرت خود بوده است. ازاین رو این که همیشه لشکری از هواداران علاقه مندان و حتی عشاق محمدرضا گلزار را در اطرافا او می بینیم مبحث عجیبی نیست و این همان مسئله ای است که به بقای او کمک کرده است.
در این میان می بینیم که بارها خود گلزار هم تصاویری از این افراد یا لحظاتی از این مواجهه ها را یا منتشر نموده و یا حداقل به آن توجه کرده است؛ اگر در سالهای اخیر تصاویری را می بینیم از دختری که در سن میان سالی به خواستگاری آقای گلزار می رود یا پیام هایی را می بینیم که در رسانه های اجتماعی مختلف بازنشر می شود که فضای عاشقانه یا حتی طلب خواستگاری را از گلزار دارند، ساده انگارانه است که اگر فکر نماییم انتشار این تصاویر صرفا شیطنت رسانه ها است و تیم رسانه ای کنار آقای گلزار علاقه ای نداشته که این تصاویر باز نشر شود چونکه اگر انتشار این تصاویر هم حتی به ابراز نفرت بخش دیگری از بدنه ای از اجتماع منجر شود، باز نوعی توجه است و توجه مخاطب هم یعنی بقای گلزار.
نکته جالب توجه گلزار اینست که با چهره رسانه ای که از خود بوجود آورده بعنوان فردی که ورزشکار، جوان و همیشه سرحال و تا حدودی اخلاق مدار و - با عنایت به شخصیت هایی که از وی در فیلمهای مختلف دیده ایم- فردی عاشق پیشه است، این خصوصیت را داشته که ۳ نسل علاقه مند و هوادار داشته باشد؛ یعنی هم اکنون از میان دخترهای نوجوان ۱۲ و ۱۳ ساله تا افرادی که سن شان از گلزار بیشتر است، افرادی را داریم که آرزوی ازدواج با او و رسیدن به او را دارند. چهره رسانه ای که از گلزار بازنمایی شده، چهره ای جذاب، مردانه و عاشق پیشه و در عین حال جنتلمنی است که تفریحات خاص خویش را دارد؛ او ورزشکار است و کار خیر می کند و موفقیت دارد و این دقیقا همان کاری است که یک سلبریتی انجام می دهند؛ یک سلبریتی تلاش می کند که حتی از رسوایی ها و شکست هایش هم یک تصویر بازنمایی شده جذاب ترسیم و از هوادارانش دلبری کند.
ظرف نوجوان ما در انتخاب الگو محدود است
اینکه می بینیم همچنان نوجوانانی هستند که کماکان به گلزار علاقه مندی هایی دارند، خیلی غیر طبیعی نیست چونکه وقتی ظرف انتخاب های یک نوجوان در الگوبرداری از افراد مختلف در رسانه ها محدود باشد و صرفا به ویترین موجود - یعنی افرادی که بیشتر در رسانه بازنمایی می شوند پژواک صدا و تصویر آنها بیشتر پیچیده می شود- توجه کند، ترجیح می دهد که بیشتر این افراد را انتخاب نماید. وقتی مهارت جست وجوگری برای الگو برداری وجود نداشته باشد، این اتفاق طبیعی است؛ وقتی خانواده، مدرسه و سایر نهادهای تربیتی برای نوجوان ظرف متنوعی از الگوهای رسانه ای و الگوهای واقعی را ایجاد نکرده باشند، طبیعی است که همان جنسی که در ویترین است و ارزان و کم کیفیت عرضه می شود، برای نوجوان جذاب شود؛ ازاین رو در اینجا هرجی چندانی به نوجوان عاشق محمدرضا گلزار وارد نیست چون او جذب فضای ویترینی و بازسازی شده رسانه ای شده است.
نکته بعدی اینست که نوجوان با هواداری گلزار و حتی درگیر شدن با خبر ازدواج او و واکنش نشان دادن به این مورد یک مقبولیت و احساس تعلق به گروه به او دست می دهد؛ او وقتی خویش را گلزاری می داند، در یک جمع مجازی پذیرفته می شود که هیچگاه در آنجا قرار نیست کسی او را ناراحت کنند و همه او را تایید می کنند و به رسمیت می شناسند و انتخاب او را به رسمیت می شناسند؛ هرچه هم که وی در دنیای بیرون مورد تمسخر قرار بگیرد، در این گروه بیشتر پذیرفته می شوند و با او احساس همدلی می شود و این احساس همدلی که نوجوان از گروه هواداری دریافت می کند به قدری قدرتمند و مورد نیاز وی در آن سن است، سبب می شود که کنش هواداری او تقویت و دو چندان شود.
با نوجوان چطور در رابطه با سلبریتی حرف بزنیم؟
ازاین رو با نوجوانانی که درگیر موج های سلبریتی ها می شوند باید بدانیم چطور تعامل کنیم؛ نخستین نکته اینست که نوجوان های طرفدار، دوست ندارند که بشنوند که ما مستقیماً سلبریتی و بت آنها را نقد و نفی می کنیم؛ ازاین رو اشتباه ترین کار اینست که در لحظه اول مستقیماً وارد نفی سلبریتی های نوجوانان و نقد رفتارهای آنها شویم بلکه باید از آنها بخواهیم که خودشان تحلیل و توصیف کنند که چرا هوادار هستند و چه علاقه ای دارند و این علاقه خود را چطور بروز می دهند و چه خصوصیت های مثبتی را در سلبریتی های مورد علاقه خود نظیر گلزار دیده اند.
گام دوم اینست که از این نوجوانان بخواهیم که شخصیت و خصوصیت های سلبریتی را از یکدیگر تفکیک کنند و برای این خصوصیت ها ارزش گذای انجام دهند و بررسی نمایند که چقدر از خصوصیت هایی که تفکیک شده، منفی است و کدامیک از آنها مثبت است؛ سپس به سراغ این بروند که چه میزان از این خصوصیت ها را از راه رسانه ها می شناسند و امکان دارد از راه یک بازنمایی و تصویرسازی رسانه ای باشد و چقدر در مورد آنها تردید دارند یا این که مطمئن هستند که این خصوصیت ها در آنها وجود داشته باشد.
در گام بعدی باید از نوجوان خواسته شود که سلبریتی مورد علاقه خویش را نقد کند و بگوید که کدام یک از خصوصیت های وی منفی است و نباید از آن الگو گرفت؛ سپس میتوان از نوجوان خواست تا بگوید چه میزان از هواداری یک سلبریتی می تواند به رشد او کمک کند؛ باید از نوجوانان بخواهیم که خودشان تحلیل کنند که هواداری از یک سلبریتی در کدام موارد به رشد آنها کمک می نماید و در کدام موارد کمکی به آنها نمی کند؛ پس از این گام است که ما می توانیم نظرات خویش را به نوجوانان بگوییم و از آنها بخواهیم که به حرف های ما گوش دهند.
وقتی توهم ارتباط با سلبریتی کار دست هوادار می دهد
نکته جالب در ارتباط هواداران با سلبریتی های مورد علاقه شان، نوع جدیدی از ارتباط به نام ارتباط شبه اجتماعی وجود دارد که واقعی نیست و صرفاً از راه فضای مجازی و رسانه ها رخ می دهند و نوجوانان در این توهم به سر می برند که آنها و سلبریتی های مورد علاقه شان همدیگر را می شناسند.
این نوع از ارتباط به این علت شکل می گیرد که سلبریتی ها مدام از زندگی خودشان محتوا به اشتراک می گذارند و خودابرازگری میکنند و هوادارانشان به آنها احساس نزدیکی می کنند.
از سوی دیگر، از آنجاییکه معمولاً سلبریتی ها گروه های هواداری که برای آنها شکل می گیرد را لایک می کنند یا برای آنها کامنت می گذارند، منجر به ایجاد شدن توهم صمیمیت میان آنها و هوادارانشان می شود. در مطالعات فرهنگی شهرت به این پدیده «غریبه های صمیمی» می گویند و سلبریتی ها برای نوجوانان هوادارشان تبدیل به غریبه های صمیمی می شوند.
در چنین فضایی که نوجوانان در اوج دوره تخیل و خیال پردازی به سرمی برند و وجود گروههای هواداری در فضای مجازی این امکان را به آنها می دهند که مدام با سلبریتی های مورد علاقه شان رویاپردازی کنند و خیالات خودشان را تبدیل به پوستر، فن آرت، فن فیکشن کنند، این احساس به آنها دست می دهد که در یک ارتباط صمیمانه و گاها عاشقانه با سلبریتی ها هستند.
هواداران امکان دارد حتی خودشان را در درام های عشقی یا ازدواج و زندگی مشترک با سلبریتی های مورد علاقه شان تصور کنند. برای مثال امکان دارد هواداران تصور کنند که به شکلی همسر محمدرضا گلزار هستند و شبانه روزشان را با این تصورات سپری می کنند.
فضای رسانه ای و مجازی این امکان را به هواداران می دهد که به صورت مداوم، امتداد این خیالپردازی هایشان را ایجاد کنند اما وقتی با دنیای واقعی مواجه می شوند که برای مثال در آن شخصی مانند محمدرضا گلزار هوادار را نمی شناسد و به او توجهی نمی کند یا مثل همین هم اکنون که او ازدواج کرده است، هضم این تعارض و تضادها میان فانتزی های ذهنی اش با دنیای واقعی خیلی سخت می شود.
بعضی از این هواداران نه تنها این تعارض میان خیالپردازی ها و حقیقت را نمی پذیرند، بلکه در مواردی این تعارض ها را انکار می کنند و حتی خشمگین می شوند.
حتی در نمونه های خارجی هوادارانی را داشته ایم که حس هواداری آنها همراه با اختلالات روانی بوده و آنها دست به اقدامات خرابکارانه یا خشونت آمیز زده اند یا انگیزه هایی برای قتل سلبریتی مورد علاقه شان یا همسر او را از خود نشان داده اند.
هواداری از سلبریتی انتخاب گری نوجوان را نشان می دهد
یکی از انگیزه های نوجوانی که به سراغ سلبریتی ها می رود اینست که انتخاب گری خویش را به سایرین نشان دهد و بگوید که من برخلاف نظر خانواده مدرسه یا حاکمیت کسی را انتخاب می کنم که خودم دوست دارم و به کسی علاقه می ورزم که خودم دوست دارم و خودم او را برگزیده ام؛ پس باید این حق انتخاب گری را برای نوجوان قائل باشیم و به رسمیت بشناسیم و به جایش انتخاب های متنوع تری را در اختیار او قرار دهیم. در کنار گفت وگوهای نقادانه، غنی سازی محیط های تربیتی نوجوانان اقدامی است که می تواند مفید باشد؛ اینکه برای نوجوان در کنار محمدرضا گلزار، الگوها و چهره های دیگری را که به همان دنیا نزدیک باشند اما زندگی غنی تر، مهارت های بیشتر و شهرت طلبی کمتری داشته باشند، معرفی کنیم؛ در همان دنیای بازیگری میتوان چهره های مختلف و اساتید مسلم هنر، تئاتر و سینما را به نوجوانان معرفی نمود و از آنها جوان خواست تا به زندگی این افراد هم نگاه کنند. همینطور با حضور در محیط های تربیتی متنوع تر به سراغ یافتن الگوهای دیگری که در حوزه های ورزش، دانش و فناوری، نظامی و موارد دیگر وجود دارند، بروند.
نکته دیگری که وجود دارد، ضرورت آموزش سواد رسانه ای به همه اقشار بخصوص خود نوجوانان، خانواده ها و حتی سلبریتی ها است؛ سواد رسانه ای سلبریتی ها باید به حدی بالا برود که مسئولیت اجتماعی خویش را بشناسند و بدانند که ناخواسته چه اثرات عمیقی می توانند روی طرفداران خود بگذارند؛ از طرفی خانواده ها و معلمان باید بدانند که چگونه می توانند با کمک سواد رسانه ای یک گفتگوی انتقادی در حوزه «فرهنگ شهرت» داشته باشند و خود نوجوانان وقتی به سلاح سواد رسانه ای مسلح و به مفاهیم این حوزه مسلط می شوند، یاد می گیرند که چگونه کلیشه سازی ها و بازنمایی های غیر واقعی رسانه ای را از حقیقت تشخیص دهند و چگونه می توانند با الگوگیری گزینشی از چهره های رسانه ای شخصیتی مستقل و انتخاب گر داشته باشند.»





1402/03/22
08:11:16
5.0 / 5
569
تگهای خبر: آموزش , ازدواج , بازی , تربیت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۳
جوان بین Javanbin
javanbin.ir - حقوق مادی و معنوی سایت جوان بین محفوظ است

جوان بین

اخبار جوانان و نوجوانان